هیپاتیا؛ دختر خورشید، فرزند زمین |
چگونه میتوان باور داشت که در قرن چهارم میلادی و در زمانی که جهل و غفلت، در جامعه حکمفرما بود؛ دختری جوان به نام هیپاتیا پیدا شود و شهرتی جهانگیر بیابد؟ براستی این هیپاتیا که بود؟ به تازگی کتابی با نام «هیپاتیا؛ دختر خورشید فرزند زمین» به قلم بهرنگ داوری به رشته تحریر درآمده که به زندگی بانو هیپاتیا، ریاضیدان، فیلسوف و منجم برجسته یونانی قرن چهارم میلادی میپردازد. در تاریخ از بانو هیپاتیا به عنوان ریاضیدان و فیلسوف، منجم و ... یاد شده است. او یکی از قهرمانانی است که جان بر سر عقاید و آرای خود نهاده بود. پیش از این نیز بهرنگ داودی تالیفاتی در زمینه ریاضیات و ... داشته که از آن جمله میتوان به کتاب «محاسبات ذهنی برقآسای ریاضی» که توسط انتشاران «راز نهان» به چاپ رسیده، اشاره کرد. این کتاب درباره همه روشهای ضرب برای سنین 9 تا 90 سال است و به گفته نویسنده، مورد تایید اساتید ریاضی دانشکدههای ریاضی شریف و شهید بهشتی و ... هم قرار گرفته است. هیپاتیا، زنی یونانی است که به عنوان نخستین زن برجسته ریاضیدان شناخته میشود. او یکی ازقهرمانانی است که جان خود را بر سر عقاید و آرای خود ازدست داد. هیپاتیا در سال 370 میلادی درخانوادهای ریاضیدان زاده شد. پدرش تئون از ریاضیدانان مشهور و استاد دانشگاه اسکندریه بود. اسکندریه در آن زمان یکی از مراکز بزرگ علمی-فرهنگی جهان محسوب میشد و دارای کتابخانهای غنی و پربار بود. هیپاتیا ریاضیات و فلسفه را تحت تعالیم پدر آموخت و با استعداد فوقالعاده ای که داشت، به عنوان نخستین ریاضیدان زن در میان دانشمندان یونان باستان مشهور شد. هیپاتیا علاوه بر ریاضیات به فلسفه نیز میپرداخت. او پیرو افلاطون بود و فعالانه نظریهها و عقاید نئوافلاطونیان را تبلیغ می کرد. او همچنین در ورزشهایی چون سوارکاری و شنا مهارت داشت. هیپاتیا بیش از ده سال از عمرش را در سفر گذراند و با وجود پیشنهادهای ازدواجی که از جانب شاهزادگان و فلاسفه داشت، هرگز ازدواج نکرد. به جهت کار و مطالعه گسترده در فلسفه، که حاصل نبوغ وی بود، از او برای تدریس در دانشگاه اسکندریه در رشته فلسفه و ریاضیات دعوت شد، مقامی که تا آن زمان فقط به مردان تعلق داشت. همه مورخان از محبوبیت عجیب و فراوان هیپاتیا در میان مردم، علما و دانشجویان سخن گفتهاند. او معلم محبوبی بود و به دلیل تبحرش در هنر سخنوری، سخنرانیهایش طرفداران بسیاری داشت. افراد بسیاری از شهرها و حتی کشورهای مختلف برای شرکت در کلاسهای او به اسکندریه میآمدند و هنگامی که او برای شاگردانش سخن می گفت، حتی مردم در خیابان کنار ساختمان، برای شنیدن سخنانش ازدحام میکردند و گوش به سخنان دلانگیزش میسپردند. در آن زمان اسکندریه از مراکز مهم مسیحیت بود و از دید روحانیون، این که یک زن به فلسفه و ریاضیات بپردازد، غیرقابل تحمل بود. در نتیجه هیپاتیا توسط «سیریل» اسقف شهر اسکندریه متهم به جادوگری و توطئه علیه مسیحیت شد و که در یکی از روزهای ماه مارس 415 میلادی، هنگامی که وی ازکتابخانه مرکزی اسکندریه باز میگشت، گروهی از جمعیت خشمگین و خرافاتی که توسط کلیسا تحریک شده بودند، به درشکهاش حمله کردند، وی را از درشکه بیرون کشیده و به طرف کلیسای کساریون کشاندند، دستانش را شکستند، بدنش را زیر ضربات سخت، خرد کرده و لباسهایش را پاره پاره کردند. سپس با چاقوهای صدفی، پوست تنش را کندند و در پایان جسد بیجان این نماد مقاومت در راه اعتلای دانش و بینش را سوزاندند. نفوذ و قدرت کلیسا در آن زمان مانع پیگرد و مجازات قاتلان هیپاتیا شد؛ ولی تاریخ همیشه به یاد دارد که چنین بانوی بزرگواری به دلیل حقارت، جهالت و تعصب بیجای کلیسای آن زمان و توسط افرادی نادان، متعصب و بیخرد کشته شد، افرادی که بعدها کتابخانه بزرگ و غنی اسکندیه را نیز به آتش کشیدند. البته کلیسای مسیحی تلاش بسیاری کرد تا این ننگ سراسقف سیریل را پاک نماید و حتی بعدها هیپاتیا رابه عنوان یک قدیسه شهید معرفی کرد. هیپاتیا رسالههای فراوانی در زمینه ریاضیات نوشت که بسیاری از آنها در زمان یورش مردم به معبد سراپیس اسکندریه از بین رفت. او در حل مسائل جبر و هندسه راهحلهای جدیدی ارائه کرد آنچنانکه شناخت مخروطها تا قرن هفدهم از آنچه او تدریس میکرد پیشتر نرفت. او مخترع غلظت سنج است که برای تعیین غلظت مواد حل شده در مایعات به کار میرود. همچنین او از نخستین کسانی بود که به وسیلهای برای راهیابی دریانوردان اندیشید و اسطرلاب (نوعی قطبنما) اختراعی او تا قرن هجدهم مورد استفاده دریانوردان بود. در پشت جلد کتاب «هیپاتیا؛ دختر خورشید فرزند زمین» آمده: «بانوی ماه ترین ستاره آسمان؛ کشتن با قلم آسانتر از شمشیر نیست؛ ایمان من در قلمم نهفته است، اما آینده در قلم پر نیست، بلکه در نوشتن حروف است. سالهاست که دارم با ریاضی حساب میکنم، چگونه من بعلاوه قلبم شد، فقط هیپاتیا» کتاب هیپاتیا؛ دختر خورشید، فرزند زمین، در 240 صفحه، شمارگان 2000 نسخه و با قیمت 15 هزار تومان، توسط انتشارات رازنهان، به چاپ رسیده است. |